در سی امین روز اولین ماه فصل زمستان، کوچه باغ نی کیژه میزبان کودکان و نوجوانانی بود که شور وهیجان در چشم هایشان موج میزد، اشتیاق آموختن فقط به پشت نیمکت های مدرسه ختم نمیشود، چرا که امروز این کوچه باغ کلاس درسی بود در آغوش طبیعت، آنجا که از تقسیم آب در سمنان کهن گفتیم و آینده سازان ما با کنجکاوی زیاد رسم همدلی ومهروزی را آموختند. رقابت آنها در ثبت خاطره ها در مسابقه عکاسی تحسین برانگیز بود وزیباتر آنکه بعد از، رقابت رفاقت را در ضیافت چای ذغالی ونان گولاچ و آش داغ به تصویر کشیدند.
در بخش اول برنامه، بنده با افتخار از تجربیات ارزشمند خودم در خصوص مهارت کلامی وبیان در بازیگری ( تکنیک های کنترل لهجه) که از اساتید بزرگ آموخته بودم گفتم واشتیاق مهمانان را در آموزش این هنر والا بیشتر کردم.
حضور سارا موسوی و تمرین تندگویی و بازی با کلمات به جذابیت این جمع دوستانه کمک شایانی کرد.
در بخش آخر برنامه کودکان و نوجوانان عزیز ما با مهارت مربی با اخلاق، نادر کامجو در فضایی دوستانه دو به دو سر به سر گرگ قصه ها گذاشتند و به خاله بزغاله ساده دل خوش باور داستان ها، سلام گفتند…
در پایان این سفر کوتاه وچند ساعته دقایقی زائر امامزاده زکریا شدیم و دوربین عکاسی همدلی و مهربانی مان را ثبت کرد.
به امید دیدارهای بعدی با دوستان کودک و نوجوان که حضورشان زمستان سرد دی ماه را به گرمی تبدیل کرد.
با تشکر از خانم جدیدی و دوستان شان که این مهمانی و دور همی با تدبیر و تلاش آنها با صفاتر شد.
همچنین سپاس از لطف آقای میرزاده همکار عزیز و جناب دارایی در شهرداری سمنان که مهمانان مارا تا کوچه باغ نی کیژه و بعداز آن همراهی کردند. تا امروز روزی خاطره انگیر برای دختران این دیار باشد.
بدون دیدگاه